جسدی در مزرعه آفتابگردان
ظهر سیزدهم مهر85، زمانی که کشاورزی میانسال در تماس با پلیس اصفهان از پیدا شدن جسد مرد جوانی در مزرعة آفتابگردانش در اتوبان شاهین شهر اصفهان خبر داد، ماموران پلیس همراه با بازپرس شعبه 6 دادسرای اصفهان عازم محل حادثه شدند.
در نخستین بررسیها مشخص شد جسد متعلق به مردی 25 ساله به نام مجید است که مهندس یک کارخانه بزرگ لوازم خانگی بود.
در حالی که نظریه کارشناسان پزشکی حاکی از آن بود که مهندس جوان 4 روز قبل، بر اثر وارد آمدن ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است، جسد وی به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات تخصصی برای کشف راز این جنایت آغاز شد.
نحوه وارد آمدن ضربات چاقو حاکی از آن بود که عاملان این جنایت بیش از یک نفرند، ماموران به شناسایی خانواده مجید پرداخته و در بررسی پروندههای موجود در اداره پلیس دریافتند والدین او 3 شب قبل از پیدا شدن جسدش از ناپدید شدن مرموز فرزندشان خبر دادهاند.
به این ترتیب،نخستین سرنخها از خانواده مقتول در اختیار پلیس قرار گرفت و ماموران در تماس با پدر مجید از او خواستند به پزشکی قانونی مراجعه کند.
این مرد پس از آنکه بر بالین پسرش حاضر شد و او را شناسایی کرد به ماموران گفت: مجید همراه همسرش در طبقه دوم خانه من زندگی میکردند. او هر شب ساعت 9 از منزل خارج میشد تا با سرویس به سر کارش برود و اما آن شب به خاطر اینکه افطار را همراه همسرش در خانه ما میهمان بود و دیرش شده بود، خواهرش او را به محل توقف سرویس کارخانه رساند.
پدر مقتول در ادامه گفت: چند ساعت پس از این ماجرا وقتی از کارخانه با ما تماس گرفتند و گفتند مجید به سر کار نیامده نگرانش شدیم اما وقتی اثری از او نیافتیم ماجرا را به پلیس اطلاع دادیم.
پس از اظهارات مرد میانسال، در حالی که ماموران احتمال میدادند مجید قربانی سرقت شده است، تحقیقات خود را بر روی این فرضیه متمرکز کردند، اما مدتی بعد با سرنخهایی که از توطئهای مرگبار حکایت داشت مواجه شدند.
در حالی که یک هفته از دفن مقتول میگذشت، ماموران در ادامه بررسی ها متوجه رابطه پنهانی همسر مقتول با مرد جوانی شدند و وی را به عنوان تنها مظنون جنایت بازداشت و بازجویی از او را آغاز کردند.
وی در نخستین بازجوییها پرده از توطئهای سیاه برای قتل شوهرش برداشت و گفت: مدتی پیش با دانشجوی جوانی به نام کیارش آشنا شدم و مدتی پس از این آشنایی از او خواستم مجید را به قتل برساند و او نیز پذیرفت. پلیس پس از شنیدن اعترافات میترا طی یک اقدام ضربتی کیارش را در منزلش دستگیر کرد.
وی پس از انتقال به اداره پلیس مدعی شد: یک هفته قبل از جنایت در خیابان نظر اصفهان رانندگی میکردم که در همین هنگام یک خودرو از پشت با ماشین من برخورد کرد. وقتی پیاده شدم دیدم خانم جوانی از آن پیاده شد، گفتگوی آن روز باعث آشنایی من و زن جوان بهنام میترا شد.
بعد از گذشت چند روز از دوستی من و میترا، وی از من خواست همسرش را به قتل برسانم. من نیز موضوع را با یکی دیگر از همکلاسیهای دانشگاهم مطرح کردم و او گفت شخصی را میشناسد که حاضر است به راحتی آدم بکشد. سپس او فردی بنام علی را به من معرفی نمود.
شب حادثه وقتی مقتول به سمت ایستگاه سرویس کارخانهاش رفت او را تعقیب کردم و پس از آنکه از ماشین خواهرش پیاده شد، به بهانهای او را سوار کردم. سپس در بین راه نیز علی سوار ماشین شد در فرصتی مناسب از پشت سر زنجیری به دور گردن مجید انداخت و در یک چشم به هم زدن چندین چاقو به گردن وی زد.
من نیز وقتی دیدم امکان اینکه علی نتواند او را به قتل برساند وجود دارد چاقویم را در آوردم و شروع به ضربه زدن کردیم تا اینکه مطمئن شدیم وی به قتل رسیده است. سپس او را در مزرعة آفتابگردان رها کردیم و پا به فرار گذاشتیم.
با اعترافات کیارش علی نیز دستگیر و متهمین با قرار قانونی روانة زندان شدند.
در سراشیبی مرگ
با اعترافات متهمین و انجام صحنه بازسازی قتل، بازپرس حق شناس قرار مجرمیت هر 3 متهم را صادر و پرونده با کیفرخواست به دادگاه 17 تجدیدنظر کیفری استان به ریاست قاضیهاشم رضایی ارسال شد.
روز یکشنبه گذشته در حالی که تعداد زیادی از اقوام مقتول در جلسه دادگاه حاضر شده بودند، بعد از درخواست اشد مجازات از سوی خانواده مجید، متهمان به دفاع از خود پرداختند.
در این جلسه عروس گناهکار با بیان اینکه به شوهرش علاقه داشته است مدعی شد که خودش هم نمیداند چرا دست به چنین کاری زده است.پس از دفاعیات متهمان قاضی رضایی و 4 مستشار دادگاه اقدام به صدور رای نموده و علی و کیارش را به جرم مباشرت در قتل مجید نامجو به قصاص نفس و میترا را به جرم معاونت در قتل به 15 سال حبس محکوم نمودند و همچنین شعبه جزایی دادگاه آنها را به جرم رابطه نامشروع به 99 ضربه شلاق محکوم کرد.